با سلام محضر استاد گرانقدر جناب آقاي حميديه
نيز سلام و ادب خدمت تمام دوستان معظم
با مطالعه مطالب دوستان هويدا شد استاد محترم و برخي از دوستان از عدم حضور بنده و برخي ديگر از دوستان در مباحث اظهار تعجب و ... ميكنند منتهي بنده علت عدم حضور خود را به جناب آقاي احمدي عرض كردم و البته ترجيح مي‌دادم بطور عمومي بين اعضاء مطرح نشود لكن اكنون ظاهرا صلاح بر اين است كه مطرح كنم البته اگر مديريت سايت صلاح مي‌داند منتشر كند و الا مخطب اصلي بنده استاد بزرگوار آقاي حميديه است و اميدوارم سوء برداشت نشود و انتقاد حقير زمينه ساز رفع مشكلات موجود باشد
صادقانه عرض مي كنم عدم شركت بنده در مباحث - اگر چه موجب ناراحتي بنده است و از منافع كثير اين دوره درس محروم مي شوم- لكن جنبه اعتراضي دارد يعني بنده به بي تفاوتي (عملي) برخي اعضا نسبت به وضعيت اسفبار فعلي گروه معترضم چرا كسي به دنبال رفع مشكل گروه نيست كتب گروه كه با زحمت حاج آقاي حميديه و برخي دوستان از جمله جناب احمدي و ديگران تهيه شده در معرض از بين رفتن است بهتر است بياييد و ببينيد. چرا كسي به فكر نيست؟ آيا مي توان بدون استفاده از منابع مطالعاتي موجود در كتابخانه بيان كه به بحث معتزله مربوط است در بحث شركت كرد يا بهتر است وضعيت كتابخانه روشن شود و محيطي آرام براي مطالعه و تحقيق بوجود آيد و ثمرات مطالعات به بحث گذارده شود؟ چرا بايد زحمت سخت افزاري گروه تنها به دوش چند نفر باشد و برخي تنها به بهره برداري از زحمات ديگران بپردازند؟ مسماي حقيقي واژه گروه زماني محقق مي‌شود كه همه اعضاء در خوشيها و ناخوشيهاي گروه كنار هم بوده و به رفع مشكلات گروه بپردازند. به نظرم بعد راه و عدم حضور در اين حوزه نمي تواند دليل مناسبي براي اين بي تفاوتي باشد. بنده بدون كوچكترين اغراق و با كمال ادب و احترام و تواضع خدمت استاد گرانقدر جناب استاد حميديه عرض ميكنم روند كنوني گروه به نظر حقير مطلوب نيست و جذب افراد جديد شديدا احساس مي‌شود و اين مهم دست نمي‌يابد جز با حضور و اهتمام همه دوستان (تاكيد مي كنم همه اعضاء گروه بدون هيچ استثنايي) نسبت به رفع مشكلات موجود و برنامه ريزي جهت ارتقاء فعاليتهاي علمي پژوهشي گروه
البته به نظر حقير اين انتظار كه برخي به رفع اين مشكلات اقدام كنند و برخي به دلايل و توجيهاتي كه لازم به ذكر نيست خود را كنار كشيده و تنها به استفاده از منافع گروه اهتمام داشته باشند ابدا صحيح نيست
و بنده هر چند مي توانستم شخصا به رفع مشكل فعلي گروه اقدام كنم اما چون هر كس به فكر خويش است بنده هم ترجيح دادم به فكر خويش باشم و مطالعات و تحقيقات مورد نظرم را شخصا پيگيري كنم آرام آرام اين نتيجه در ذهن حقير دارد نقش مي‌بندد كه كار گروهي در حوزه نه تنها مشكل بلكه محال است به جهت اينكه ... حال اگر صلاح بر اين بود كه مشكلات با حضور و اهتمام همه دوستان حل شود ان شاء الله بنده هم در مباحث شركت خواهم كرد و الا ترجيح مي‌دهم خود را از اين خير كثير محروم كنم البته مي‌دانم حضور بنده در مباحث هم خيلي به رونق بحث شما كمكي نمي‌كند تا عدم حضور بنده خلل محسوب شود.
اگر كلام بنده كمي تند بود حمل بر درد انباشته بر دلم كنيد قصد بي ادبي نداشتم
با تشكر از همه
سلام
شيخ مفيد درباره اين تفاوت، رساله تحت عنوان «الرساله المقنعه في وفاق البغداديين من المعتزله» دارند ضمنا در اوائل المقالات نيز به اين مطلب اشاره هايي دارند
آدم نميدونه چي بايد بگه، حالا ما بايد به بچه ها مدام براي شركت در كلاس تماس بگيريم.
در مورد حسن بصري بايد كمي دقت كرد. اينكه ادم با زهد و متخلقي بوده شكي نيست اما چند ديدار با امير المومنين داشته که در تاريخ موجود است و برداشت خوبي از آن نداشتم. به هر حال خودش را از همه چيز کنار کشيده بود وشايد همين بدتر از همه چيز باشد. سکوت نخبگان در آن زمان هم شيوع داشته است. در اين زمينه آقاي منصوري مطالعاتي داشته اند که مي توان از آن بهره برد.
سلام عليكم
از ميان رفقا آقاي قاسم پور دسترسي به رايانه و نت ندارد اما عدم حضور آقايان خاني و امينيان بيشتر عجيب مي نمايد!!
به خصوص آنكه جناب خاني در كلام معتزلي هم تحقيقاتي داشته اند.
برخي از فقها (شنيده ام) به حسن بصري مي تازند و آن را تكفير ميكنند آيا به خاطر صبغه عرفاني او و دعواي فقها با عرفاست يا مطلبي ديگر؟
باسمه تعالي
با سلام به دوستان
خوشحالم از حضور برادر عزيز آقاي عليرضا منصوري.
دوستان ديگر كجايند؟
ممنون از آقاي حميديه
سلام عليكم عذر خواهي ميكنم در خواندن مطلب دقت نكردم و نقطه را نديد م و پنداشتم امير المومنين در بصره به كلاس حسن بصري مي رفته است!!!! سهو العين شد!!! از هر دو سوال بي مورد عذر خواهي ميكنم!
برخي او را شاگرد ابوهاشم فرزند ابن حنفيه دانسته اند نه شاگرد مستقيم ابن الحنفيه فرزند امير المومنين عليه السلام. بعد از رفتن به بصره در درس حسن بصري حضور مي يافته است.
دوستان بسياري بايد باشند و حضورشان و خواندن مطالب را با يك سلام اعلام نمايند كه متاسفانه حضور ندارند.
حال پس از بحث مقدماتي ميرويم سراغ تفكرات اوليه معتزله:
مباني و اساس فكري واصل بنابه گزارش شهرستاني در الملل و النحل چهار اصل بوده است:1-عينيت صفت و ذات تا تعدد قدما لازم نيايد2- قدر و اختيار بشر تا شر اخلاقي و ظلم به خداوند منتسب نشود3- منزله بين المنزلتين يعني فاعل كبيره نه مومن است بخلاف مرجئه و نه كافر بخلاف خوارج. ايمان يك سري خصوصيات مثل شهادتين و ... است و فاسق برخي از آنها را دارد مانند شهادتين و لذا نميتوان به فاسق، صفت كافر كه مقابل مومن است داد.4- خطاكار دانستن يكي از دو فرقه متعارض در جمل و صفين ولي لاعلي التعيين. نتيجه آن است كه هيچ كدام از آنها شهادتشان در كارهاي قضائي مقبول نخواهد بود.
ادامه دارد...
جناب آقاي عامري در تاريخ نداريم كه علي عليه السلام در درس حسن بصري شركت كند!!! حسن بصري مريد آن حضرت بوده نه بالعكس. ابن حنفيه هم همان محمد فرزند حضرت امير است.
سلام بر استاد حميديه و رفقا و فضلا
ابن حنفيه همان محمد بن حنفيه معروفه؟ در مورد شركت مولا علي در كلاسهاي درس حسن بيشتر توضيح مي دهيد؟ يعني بعنوان شاگرد م رفتند يا براي سر زدن؟ چنين چيزي را در منابع شيعه داريم يا اهل سنت ؟
آيا اعتراض واصل به حسن اعتراض علمي بوده يا ممكن است آن هم سياسي بوده باشد؟
دو ليك درباره واصل
واصل 1 واصل 1.5
واصل 2 واصل 3
