سلام خدمت استاد
اختيار بدون علم ممكن نيست اين بدان معناست كه اختيار بايد از مجراي علم بگذرد؟
سخن ديگر شما بدين معناست كه اگر اول علم را بيان كنند الزاما نمي توانند از آن اختيار را بيرون بكشند ولي عكس ان صادق است لذا اول اختيار و قدرت را بيان ميكنند؟
باسلام جناب آقاي عامري اتفاقا وقتي قدرت كه متضمن اختيار است اثبات شد متكلميني نظير قاضي، اثبات علم را بر آن مبتني ميكنند بدين استدلال كه اختيار بدون داشتن علم ممكن نيست. اما اينكه اول علم اثبات شود و بعد با علم، اختيار اثبات شودو با اختيار، قدرت، كار نادرستي است چون علم داشتن الزاما به معني اختيار داشتن نيست بلكه بالعكس صادق است.
سلام به نظرم قدرت معلول صحه الفعل است.
اما سوال من اين است آيا اختيار داشتن متفرع بر عالم بودن نيست؟ يعني علم رو ابتدا آوردن بهتر نيست؟
بسم الله الرحمن ارحيم
سلام عليكم
به نظر ميرسد قدرت نشانه صحه الفعل است چه اينكه در تعريف صحه الفعل قيد اختيار عنوان شده كه دلالت بر قدرت داشتن ميكندبه عبارت ديگر اگر كسي قدرت داشت بر انجام كاري قطعا داراي اختيار هست البته اگر مانعي براي به فعليت رسيدن اختيار او وجود نداشته باشد بنابراين به نظر ميرسد قدرت نشانه و يا شرط صحه الفعل است
باسلام
جناب آقاي احمدي
1-خدشه شما به كبراي قياس اول را از جهت ابتناي آن بر تجربه حسي ميفهمم.
2-اختيار صفت مجزايي براي خداوند نيست بلكه مقصود متكلمين از قدرت همان توانايي و نيروي همراه با اختيار است.
3- رابطه قدرت و صحه الفعل اگر عينيت بود و دو لفظ مزبور با هم مترادف بودند قاضي نميتوانست صحه الفعل را حد وسط كند و از آن به عنوان واسطه اثبات قدرت براي خداوند استفاده كند.
4- لطفا بقيه متن را بياوريد.
سلام
1- به نظر كبري قياس اول مورد خدشه باشد، مخصوصا وقتي دليل آن تجربي باشد.
2- اينكه قاضي اول قدرت را بحث مي كند و در تعريف صحه الفعل آورديم: يك فاعل بتواند اختيارا...، اين استدلال مبتني بر تقدم صفت اختيار نمي شود!؟
3- به نظر قدرت و صحه الفعل عين هم باشند.